رضا بهرام دانلود فول آهنگ های رضا بهرام سال ۱۴۰۰ و ۲۰۲۱

عاشقم گناه من چه بود که عاشقم؟
بی هوا خدا چرا شکسته قایقم؟
ای ماه من از قلب شب نرو
رسیده جان من به لب نرو

آتشی در سینه دارم جاودانی جاودانی
عمر من مرگیست نامش زندگانی
آتشی در سینه دارم جاودانی جاودانی
آتشی در سینه دارم جاودانی

ای دل خانه ات خراب این همه رویا تا کی♬♫
ای دل عمرت کوتاه غم در این دنیا تا کی♬♫
ای دل گفتمت بمان پس چه شد قرار ما♬♫
ما نداریم هیچ رازی♬♫

عادلانه نیست بی تو سر کنم بی هوای تو
عادلانه نیست دوری من از دست های تو
عادلانه نیست من بمانم و حسرت مدام…..
عادلانه نیست قسمتم از این عشق ناتمام!!!

آخر یک نفر خسته و تنها ماند
آخر بغض من پیش دلت جاماند
بی تو آدم سابق نشدم
من دگر عاشق نشدم
بردی هوای مرا

ببین عاشق شدم ای رهگذر
مرا هرجا که شد با خود ببر باور کن
تا تو از راه رسی شاعران شعر سرایند
قوم مردان مبارز به این شهر بیایند

حکم دل است که مشکل است بین من و تو
حکم دل است که فاصله است بین من و تو
حتی اگر از دوریت این دل بمیرد
عاشق محال است که فراموشی بگیرد

رخ مستش به خدا دلارو
داغون میکنه نگاش چیکارا میکنه
یه قشون پشت سرش جنگ میکنه
جون دلم نگاش چی کارا میکنه
نگار دردت نبینم نگار و مه جبینم نگار

دلبر جانم
بی اجازه قلب ما بردی
کجا بردی
ای عشق جانم
هر نفس را بی هوا بردی

کاش راه دوری بین ما بود
کاش سرنوشت ما جدا بود
از تو فکر من رها بود گر ندیده بودم ای یار
عشق دیدی خانه ات خراب است
عشق هرچه گفته ای سراب است

بعد از تو باران هنوز میبارد بعد از تو این خانه هنوز مرا دارد
در خوابم نمیبینی مثله مرا دیگر غرور من اینجاست تنها نمی مانم راحت برو بُگذر
آرامشی دارم که طوفان را بغل کردم
همین دیوانگی را من ببین ضرب المثل کردم

بعد از تو هیچ میماند از قلبم برای من
بغضم حریف گریه هایم نیست خدای
مناین گریه ها یعنی شروع ماجرای
من چشم رقیبان خورده بر دارو
ندار مندوش شما تنها دلیل انتظار من

دلربایی و دل آرا و نگارت ای وای
من که آتش شده ام به که تو دریا داری
بی سبب نیست که در ساحل من جا داری
ماه کامل شده ای چشم حسودانت کور
آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری

چشمانش دار و ندارم بود دار و ندارم کو
من دل بستم به آن که دلدارم بود دلبر نازم کو
دل به دریاها بزن از عشق بگو زیبای من
به هر کجا روی کنار توام
جان جانانم تویی زیبا تویی رویا تویی

کجایی که مانده ام با خودم
کجایی خانه خرابت شدم
رفتم از خاطرت مانده در خاطرم نگاه آخرت
چرا نگار من هوای عاشقی افتاده از سرم

یک دم صدا نمیکنی من که گذشتم
از غرورم قبل از تو من عاشق نبودم
تو آمدی با هر نگاه مرا گرفتارم کنی ا
ین قرارما نبود از عشق بیزارم
کنی به یاد تو من بی قرارم

غصه ها من را به پایانم رسانده
بی وفا مهر و وفا یادت نمانده
قلب این چنین آسان نمیلرزید
عشقت اما به غم هایش نمی ارزید
دنیا را بردی هم راحت به نابودی

در نگاهت لیلی خود پیدا نکردم
با خجالت از چشم تو گلایه کردم
از خود چه بیخود میکند نگاه تو
هی میبرد صبر مرا مجنونتم
ای همنشین لیلی من