امید نعمتی دانلود فول آهنگ های امید نعمتی سال ۱۴۰۰ و ۲۰۲۲

چیزی به من بگو
حالا که خسته ام
حالا که هر نفس در خود شکسته ام
در شعله سوختم تا باورم کنی
تا در هوای خود خاکسترم کنی

آلبوم حرمان

آلبوم ایستگاه

آلبوم ایستگاه

آلبوم ایستگاه

آلبوم ایستگاه

آلبوم ایستگاه

آلبوم ایستگاه

آلبوم ایستگاه

آلبوم ایستگاه

ای بی تو دل تنگم بازیچه ی طوفان ها
چشمان تب آلودم باریکه ی باران ها
مجنون بیابان ها افسانه مهجوری است
لیلای من اینک من مجنون خیابان ها
آویخته ی دردم آمیخته ی مردم

با من بیا تا بهار بعد از پاییز غم بار
خورشید می تابد دوباره فردا می آورد به بار
با من بمون تا سحر امشبو شب هایی دگر
که هر سوسوی ستاره از صبح می آورد خبر

هوای روی تو دارم نمیگذارندم
مگر به کوی تو این ابرها ببارندم
مرا که مست توام این خمار خواهد کشت
نگاه کن که به دست که می‌سپارندم

چون زلف توام جانا در عین پریشانی
چون باد سحرگاهم در بی سر و سامانی
من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم
تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی
دل با من و جان بی تو نسپاری و بسپارم

به‌ شب لحظه‌ ای که در دامن افق سر کشد ستاره
کند با فسونگری سوی عاشقان هر زمان نظاره
شبان با نوای نی گویدت خوش از کوه و از کناره
که از کس نشانه در این گردش زمانه
کجا مانده جاودانه

دشت‌ها نام تو را می‌گویند کوه‌ها شعر مرا می‌خوانند
کوه‌ باید شد و ماند رود باید شد و رفت
دشت باید شد و خواند..
در من این جلوه‌ی اندوه ز چیست؟
در تو این قصه‌ی پرهیز که چه؟

به دریا بنگروم دریا تو بینوم
به صحرا بنگروم صحرا تو بینوم
به هر جا بنگروم گوهو در آندم
نشان از قامت رعنا تو بینوم

لیلی، لیلی، لیلی جـان
مــرا کُشتی بـه هرمـان
دریـن قشلاق نـیــامـدی
دلــم را کردی ویـران

زیبا چرا با ناز و با افسون و لبخندی
به جانم آتش افکندی، مرا دیوانه کردی
رفتی مرا تنها به دست غم رها کردی
به جان من خطا کردی، مرا دیگر نخواهی

تو ای ماه زیبای رویای من
عزیز تمام غزل های من
خیال قشنگ تو تابان شده
شب غربتم نقره باران شده
چه آرام از من گذر میکنی

به سویت باز خواهم گشت
تو را گم کرده بودم من
تو را در خواب های کودکی گم کرده بودم من
به سویت باز خواهم گشت
تو را بار دگر جستم

سفر بخیر گل من که میروی با باد
ز دیده میروی اما نمیروی از یاد
تمام خلوت خود را اگر نباشی تو
به یاد سرخ ترین لحظه ی تو خواهم داد
کدام دشت و دمن یا کدام باغ و چمن

ه دیدارم بیا هر شب
در این تنهایی تنها
و تاریک خدا مانند
دلم تنگ است